tars worled

میترلز پلانتیشن که میگه طلسم شدهترین مکان در کل کشور آمریکاست، مورد توجه بسیاری از شکارچیان روح قرار گرفته و اونا بارها این مکان را برای روحگیری و فعالیت‌های فراطبیعی شون انتخاب کردن . میگن ک این خانه روی یکی از گورستان‌های بومی‌های آمریکایی ساخته شده و خب معلوم که خیری برای کسی نخواهد داشت همچنین گفته میشه دست‌کم ده نفر توی این  خونه به قتل رسیدن و آینه‌ی طلسم شده‌ای در آن هست که ارواح سارا وود روف و فرزنداش که زمانی اونجا زندگی می‌کردن، در آن به دام افتادن. همچنین بعضی از بازدیدکنندگان ادعا کردن که روحی رو دیدن که پایین پلکان ظاهر شده و سپس در پله هفتم دوباره ناپدید شده؛ که انتظار میره همون ویلیام وینتر باشه (کسی که در ایوان ورودی این خونه با شلیک گلوله کشته شد.)

امروز میخوام درباره یه داستان واقعی وحشتناک صحبت کنیم داستان مرد خندان!

مردی بوده که در یک آپارتمان مجردی زندگی می‌کرده اون عادت داشته شب ها ساعت ۱ شب به بیرون بره و قدم بزنه اما یک روز که میره بیرون مردی رو میبینه که با صورتی کج و کوله داره میرقصه اول فکر میکنه شاید اون مشکلی داره و به راهش ادامه میده تا متوجه میشه اون مرد ترسناک داره به سمت اون میاد مرد وحشت زده میشه و مرد ترسناک رو بی اختیار هل میده و فرار میکنه،چند ثانیه بعد میبینه مرد ترسناک نیست و دوباره راه میره اما بعدش میبینه مرد ترسناک با سرعت خیلی زیادی داره به سمت اون میاد مرد همون موقع پا به فرار میزاره و به خونش برمیگرده تا دیگه اون مرد رو نبینه،اینم از داستان مرد خندان شاید فکر کنین یک همچین چیزی وجود نداره ولی این داستان واقعی هستش. کسانی که مرد خندان رو دیدن فقط این مرد نبوده کسای دیگه ای هم دیدن اما بعضیاشون توسط چاقوی مرد خندان کشته شدن! پوستر وبلاگ قیافه واقعی مرد خندان هستش حتما نگاهش کنین

امروز میخوام درباره پایان واقعی کورالین حرف بزنیم ، داستان از جایی شروع میشه که بابای کورالین میمیره و مادر کورالین به خاطر مردن اون مشکلات روانی پیدا میکنه و هر روز رفتارش با کورالین بد تر میشه و هرروز سر اون داد میزنه، یک شب کورالین پشت دیوارای اتاقش تونل عجیبی رو پیدا میکنه و روز بعد درباره اون به مادرش میگه، مادر کورالین از این موضوع خیلی عصبانی میشه و کورالین رو کتک میزنه تا کورالین میمیره اما وقتی مادرش میبینه با دست خودش دخترش رو کشته! کلی گریه میکنه میگه کورالین چشات رو باز کن اما باز نمیکنه. مادر کورالین هم به خاطر اینکه همسایه ها نفهمن دخترش رو کشته به جای چشماش دکمه میدوزه، چند روز بعد همسایه رفتار های عجیبی از مادر کورالین میبینن و به پلیس زنگ میزنن وقتی پلیس میاد جسد بی جان کورالین رو توی انباری میبینه و مادر کورالین رو به تیمارستان منتقل میکنن. اینم پایان واقعی کورالین

<خواندن این داستان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود> واکنش مردم ایسلندی به بابا نوئل تنها لرز توی استخوان هاشون هست،گریلا که با نام جادوگر کریسمس شناخته میشه تاریخچه خون آلودی داره.گریلا از قرن سیزدهم میلادی وقتی که داستان های ترسناک آزار های اون دهن به دهن برای ترساندن کودکان بی ادب چرخید شناخته شد اسم گریلا به نام ورد خوان ترجمه شده و اون رو ترسناک تر میکنه. یک قطعه تاریخی درباره ی این ترول نفرت انگیز به نقل از اسمیتسونیان میگه گریلا از مزارع پایین میاد با چهل دم کیسه ای در پشت و شمشیری به دست برای باز کردن شکم بچه ها میاد و قبل از اومدنش صدای زنگ های سورتمه ای به صدا در میاد. در واقع اون تا چند قرن پیش یعنی تا زمانی که ایده جادوگر وحشی برای تنبیه بچه های خرابکار و سرکش در ایام کریسمس وجود نداشت با کریسمس در ارتباط نبود اسمیتسونیان این مراسم باستانی را این گونه توصیف می‌کند:کریسمس زمانی نه تنها برای جمع کردن اقوام زنده ها و مرده ها بلکه برای جمع کردن الف ها و ترول ها و سایر موجودات جادویی و شبح وار که اعتقاد دارند در این منطقه ساکن هستند میباشد گریلا نیز قطعا در آن گروه قرار می‌گیرد، برخی او را ماده غول می‌نامند که شاید به دلیل چهره اوست. اون دقیقا چه شکلی هستش داستان های متفاوتی وجود دارند طبق برخی گفته ها از تاریخچه های قومی یک توصیف از چهره اش این است که او ۱۵ دم دارد که هر یک از آنها ۱۰۰ کیسه و در هر کیسه ۲۰ کودک نگه داشته می‌شود که هر کدام از انها محکوم به تبدیل شدن به غذای عید برای خانواده ترول ها هستند. در اشعار اینگونه توصیف می‌شود:چشم هایی را در پشت سرش گوش هایی که انقد آویزان هستند که به بینی اش می‌خورد ریشی در هم پیچیده دندان های سیاه و سم را برایش توصیف می‌کند. لیپالودی هم همسر تنبل و غرغرو گریلا است که انگشتری در دستان چروکیده اش دارد تری گونل از دانشگاه ایسلند در رابطه با لیپالودی می‌گوید: او هنگامی که از بودن با یکی از همسرانش خسته شد او را خورد. پسران یول نیز در این جمع هستند. این گروه عجیب غریب از برادران در ابتدا خودشان به صورت جداگانه وجود داشتند. اما به تدریج در داستان گریلا به عنوان ۱۳ پسر او گنجانده شدند تا قبیله ای کودک ربا و عامل ضدحال جشن ها شکل بگیرد این خانواده ترسناک حتی یک حیوان خانگی هم دارند عاشقان گربه ممکن است از شنیدن درباره گربه کریسمس یا گربه یول تعجب کنند یک گربه بزرگ سیاه که در شهر ها قدم میزند و کسانی را که وقت نداشتند برای کریسمس لباس های جدید به دست آورند را می‌خورند، در پایان شاید شما داستان گریلا را باور نکنید اما داستانش واقعی است.