tars worled

<خواندن این داستان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود> واکنش مردم ایسلندی به بابا نوئل تنها لرز توی استخوان هاشون هست،گریلا که با نام جادوگر کریسمس شناخته میشه تاریخچه خون آلودی داره.گریلا از قرن سیزدهم میلادی وقتی که داستان های ترسناک آزار های اون دهن به دهن برای ترساندن کودکان بی ادب چرخید شناخته شد اسم گریلا به نام ورد خوان ترجمه شده و اون رو ترسناک تر میکنه. یک قطعه تاریخی درباره ی این ترول نفرت انگیز به نقل از اسمیتسونیان میگه گریلا از مزارع پایین میاد با چهل دم کیسه ای در پشت و شمشیری به دست برای باز کردن شکم بچه ها میاد و قبل از اومدنش صدای زنگ های سورتمه ای به صدا در میاد. در واقع اون تا چند قرن پیش یعنی تا زمانی که ایده جادوگر وحشی برای تنبیه بچه های خرابکار و سرکش در ایام کریسمس وجود نداشت با کریسمس در ارتباط نبود اسمیتسونیان این مراسم باستانی را این گونه توصیف می‌کند:کریسمس زمانی نه تنها برای جمع کردن اقوام زنده ها و مرده ها بلکه برای جمع کردن الف ها و ترول ها و سایر موجودات جادویی و شبح وار که اعتقاد دارند در این منطقه ساکن هستند میباشد گریلا نیز قطعا در آن گروه قرار می‌گیرد، برخی او را ماده غول می‌نامند که شاید به دلیل چهره اوست. اون دقیقا چه شکلی هستش داستان های متفاوتی وجود دارند طبق برخی گفته ها از تاریخچه های قومی یک توصیف از چهره اش این است که او ۱۵ دم دارد که هر یک از آنها ۱۰۰ کیسه و در هر کیسه ۲۰ کودک نگه داشته می‌شود که هر کدام از انها محکوم به تبدیل شدن به غذای عید برای خانواده ترول ها هستند. در اشعار اینگونه توصیف می‌شود:چشم هایی را در پشت سرش گوش هایی که انقد آویزان هستند که به بینی اش می‌خورد ریشی در هم پیچیده دندان های سیاه و سم را برایش توصیف می‌کند. لیپالودی هم همسر تنبل و غرغرو گریلا است که انگشتری در دستان چروکیده اش دارد تری گونل از دانشگاه ایسلند در رابطه با لیپالودی می‌گوید: او هنگامی که از بودن با یکی از همسرانش خسته شد او را خورد. پسران یول نیز در این جمع هستند. این گروه عجیب غریب از برادران در ابتدا خودشان به صورت جداگانه وجود داشتند. اما به تدریج در داستان گریلا به عنوان ۱۳ پسر او گنجانده شدند تا قبیله ای کودک ربا و عامل ضدحال جشن ها شکل بگیرد این خانواده ترسناک حتی یک حیوان خانگی هم دارند عاشقان گربه ممکن است از شنیدن درباره گربه کریسمس یا گربه یول تعجب کنند یک گربه بزرگ سیاه که در شهر ها قدم میزند و کسانی را که وقت نداشتند برای کریسمس لباس های جدید به دست آورند را می‌خورند، در پایان شاید شما داستان گریلا را باور نکنید اما داستانش واقعی است.